یک ماهگیت
با کلی سختی و شب بیداری که من و بابا و عمه فرزانه داشتیم و حال نچندان خوب من ولی بلاخره اون نوزاد نارس کوچولو یک ماهه شد و کم کم وزن میگرفت و بزرگ میشد.به خاطر زود به دنیا اومدنت هنوز شبکه چشمت کامل نبود و قلبت دوتا حفره داشت که دکتر گفت باید تا ۳ماهگیش صبرکن و بهش رسیدگی کنید.خیلی لحظات پر استرس و سختی بود .به خاطر تمام فشارها و مشکلات شیرم کم کم خشک شد مجبور شدیم بهت شیرخشک بدیم.تو یک ماهگی وزنت ۳کیلو۳۰۰گرم .قدت ۵۰. دور سرت۳۴ بود. ...
نویسنده :
مامان
16:54